پیامدهای ژئوپلیتیکی عملیات توفان الاقصی برای منطقه خلیج فارس
تاریخ انتشار: ۱۶ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۸۳۹۷۸۷
به گزارش جماران؛ عملیات گسترده و پیچیده توفان الاقصی اگر برای شاهدان عینی فقط صحنههایی از عملیات نظامی باشد، اما برای بسیاری از تحلیلگران حوزه آسیا و جهان عرب به خصوص دولتمردان رژیم صیهونیستی و مقامات دولتهای عربی حوزه خلیج فارس، نشان از یک تحول عمده در معادلات امنیتی منطقه برای آینده دارد.
دولتهای عربی حوزه خلیج فارس به سرکردگی امارات متحد عربی در 13 اوت 2020 یک معاهده عادی سازی روابط را با رژیم صیهونیستی در کاخ سفید امضا کردند که به پیمان آبراهام یا معاهده صلح ابراهیم مشهور شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پس از آن دولت بحرین در یک دعوت رسمی از نتانیاهو به بحرین زمینه عادی سازی روابط را پیش گرفت. نتانیاهو به بحرین آمد و از ناوگان پنجم نیروی دریایی ایالات متحده در بحرین بازدید کرد. پیغام این بازدید روش بود. کشورهای عربی برای ایجاد توازن قوا در برابر ایران، در آغوش رژیم صیهونیستی غش کردند.
پیمان آبراهام و حضور اسرائیل در منطقه خلیج فارس که حوزه قلمرو ژئوپلیتیکی طبیعی ایران محسوب میشود بیش از همه نشان دهنده ضعف کشورهای عربی منطقه در حوزه خلیج فارس بود و بر ناتوانی سازمان شورای همکاری خلیج فارس در ایجاد توازن قوا در برابر ایران صحه گذاشت.
با این حال پیمان آبراهام قرار بود زمینه عادی سازی روابط اسرائیل با کشورهای عربی و جهان عرب را فراهم کند. اما در اصل یک پیمان برای گسترش همکاریهای امنیتی-دفاعی در برابر ایران بود.
اسرائیل در تلاش است با نزدیک شدن به حوزه ژئوپلیتیکی ایران شرایط انزوای ایران را فراهم کند، البته که بیشتر در فضای رسانهای توانسته در مورد پیمان آبراهام عملکرد از خود نشان دهد.
اما ارتباط عملیات توفان الاقصی با امنیت منطقهای حوزه خلیح فارس، تغییر نگرش کشورهای منطقه به خصوص کشورهای عربی منطقه با پیمان آبراهام چیست؟
نگاه جهان و ناظران بینالمللی به تغییر موازنه قدرت در منطقه با نگرش عامه تفاوت دارد. ناظران بینالمللی امروز به خوبی بی اثر بودن پیمان آبراهام را درک میکنند. عملیات پیش دستانه حماس، یک سرنوشت تراژیک برای معاهدات امنیتی که اسرائیل در آن حضور دارد رقم زد و بعد از آن ضعف دولتهای عربی خلیج فارس را در ایجاد امنیت از بیرون نشان داد.
ضربه تاریخی به اسرائیل
عملیات توفان الاقصی یک شکست بزرگ راهبردی برای رژیم صیهونیستی محسوب میشود. در سال 1967 جمال عبدالناصر و حافظ اسد قصد داشتند با یک حمله گسترده چند جانبه به اسرائیل وضعیت جهان عرب را در مقابل اسرائیل سازماندهی کنند. ناصر که در تلاش بود تا روح ضربه خورده کشورهای عربی را در مقابل ناتوانی در برابر اسرائیل بازسازی کند در سیاست خود شکست خورد. اسرائیل با یک عملیات پیش دستانه تقریبا 90 درصد از نیروی هوایی مصر را نابود کرد و همچنین نیروهای سوری را به عقب بازگرداند، بر بلندیهای جولان در سوریه مسلط شد و جولان را به اشغال خود درآورد. سیستم اطلاعاتی رژیم صیهونیستی قبل از حمله سوریه و مصر متوجه شد و ارتش اسرائیل با یک عملیات پیش دستانه ضربه سختی به مصر و سوریه وارد کرد.
دیروز اما واقعه به شکل دیگری رقم خورد، تلاشی که جمال عبدالناصر و حافظ اسد در انجام آن ناتوان بودند را گردان قسام با یک عملیات پیش دستانه چند جانبه انجام داد. حماس از حمله قرب الوقوع ارتش رژیم صیهونیستی آگاه شد و پیش از آنگه عملیات رژیم صیهونیستی آغاز شود یک عملیات پیش دستانه را رقم زد.
پیامدهای بینالمللی و به ویژه ژئوپلیتیکی عملیات نیروهای حماس در اسرائیل بیش از جزئیات آن اهمیت دارد. سیستم اطلاعاتی رژیم صیهونیستی متحمل یک شکست مفتضحانه شد. اینکه اسرائیل در زمینه قدرت نظامی در فلسطین دست بالاتری دارد بر هیچکس پوشیده نیست. اما اینکه حماس و نیروهای گردان قسام با برخورداری از محدودترین تجهیزات بتوانند در یک حرکت آفندی از مرزهای اسرائیل گذشته و به مناطق مرزهای 1948 وارد شوند و چنین هزینه سنگینی را بر رژیم صیهونیستی تحمیل کنند، نقطه عطفی در تاریخ فلسطین محسوب میشود.
نکته بسیار مهمتر که پیامد ژئوپلیتیکی بزرگی را به همراه دارد متوجه کشورهای عرب حوزه خلیج فارس است. رهبران کشورهای عربی منطقه در حال محاسبه سود و زیان برقراری معاهدات امنیتی با رژیم صیهونیستی هستند.
سوال مهم اینجاست که چگونه اسرائیل با ناتوانی در تامین امنیت خود میتواند در یک معاهده امنیتی در منطقه خلیج فارس که حوزه ژئوپلیتیکی و قلمرو ژئوپلیتیکی ایران به حساب میآید، ایفای نقش کند؟ و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس چگونه میتوانند بر توان رژیم صیهونیستی برای همکاری دفاعی-امنیتی حساب کنند؟
فرجام کار هرچه باشد نشان از آن دارد که رژیم صیهونیستی در تامین امنیت خود با چالشهایی ساختاری روبرو است و عمر پیمان آبراهام، آغاز نشده به پایان رسیده است.
و در نهایت نکته مهم اینکه باید دولتمردان کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به سیاستی واقع گرایانه روی آورده و به جای باز کردن جای پای دولتهای فرا منطقهای سیاستهای امنیتی و ژئوپلیتیکی منطقه را با قدرتهای منطقه طرحریزی کنند. خلیج فارس حوزه ژئوپلیتیکی ایران است و حضور ایالات متحده و دیگر ائتلافهای نظامی در منطقه خلیج فارس نتوانسته خدشهای بر سیطره ایران بر این حوزه و قلمرو ژئوپلیتیکی وارد کند و در هر معاهده و پیمان نظامی-امنیتی در منطقه خلیج فارس اگر ایران حضور نداشته باشد، قوام و داومی نمییابد.
منبع: جماران
کلیدواژه: انتخابات مجلس لیگ برتر بازی های آسیایی هانگژو خلیج فارس رژیم صهیونیستی عملیات طوفان الاقصی انتخابات مجلس لیگ برتر بازی های آسیایی هانگژو عربی حوزه خلیج فارس منطقه خلیج فارس رژیم صیهونیستی پیمان آبراهام توفان الاقصی کشورهای عربی کشورهای عرب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۸۳۹۷۸۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فارن افرز: از اتحاد عبری-عربی علیه ایران خبری نیست/ همسایگان عربی ایران به دنبال جنگ با تهران نیستند
به گزارش جماران، با گذشت چند روز از پاسخ نظامی مستقیم جمهوری اسلامی ایران به حمله اسرائیل به ساختمان بخش کنسولی سفارت ایران در دمشق، تحلیل ها درباره تاثیرات این حمله بر معادله های منطقه ای و فرامنطقه ای جنبه های وسیع تر و متفاوت تری را زیر ذره بین برده است. فارن افرز در تحلیلی در این باره می نویسد: زمانی که ایران در 13 آوریل بیش از 300 موشک و پهپاد را به سمت اسرائیل شلیک کرد، اردن به دفع حمله کمک کرد. گزارشهای اولیه رسانهها حاکی از آن بود که چندین کشور عربی دیگر در دفاع از رژیم اسرائیل کمک کردهاند، تلاشهایی که آنها بعداً آن را رد کردند. با این وجود، گروهی از رهبران اسرائیل و همچنین برخی ناظران در واشنگتن، این اقدامات را نشانهای از یک تغییر بزرگ تفسیر کردند. محور این تحلیل ها این بود که این کشورهای عربی، در صورت ادامه تشدید درگیری اسرائیل با ایران، طرفدار اسرائیل خواهند بود. سپهبد هرزی هالوی، رئیس ستاد کل ارتش رژیم اسرائیل، اعلام کرد که حمله ایران «فرصت های جدیدی برای همکاری در خاورمیانه ایجاد کرده است». مؤسسه مطالعات امنیت ملی، یک اندیشکده پیشرو اسرائیلی، اعلام کرد که «ائتلاف منطقهای و بینالمللی که در رهگیری پرتابهای ایران به سمت اسرائیل مشارکت داشت، پتانسیل ایجاد یک اتحاد منطقهای علیه ایران را نشان میدهد.»
پس از پاسخ اسرائیل به حمله ایران با یک حمله نسبتاً محدود به تأسیسات نظامی در ایران، دیوید ایگناتیوس، ستون نویس واشنگتن پست، ادعا کرد که اسرائیل «مانند رهبر یک ائتلاف منطقه ای علیه ایران رفتار می کند». او نوشت: «به نظر میرسد که اسرائیل با پاسخ آرام خود، منافع متحدانش در این ائتلاف - عربستان سعودی، امارات متحده عربی، اردن را که همگی در دفع حمله ایران به اسرائیل کمک کردند، در نظر گرفته بود.» به نظر ایگناتیوس، این یک «تغییر پارادایم برای اسرائیل» است، تغییری که به خاورمیانه «شکل جدیدی» میبخشد.
با این حال، این ارزیابیها بیش از حد مشتاقانه و خوش بینانه هستند و نمیتوانند پیچیدگی چالشهای منطقه را درک کنند. مطمئناً، با توجه به ماهیت بیسابقه حملات نظامی در ماه آوریل، استراتژی آینده اسرائیل علیه ایران ممکن است ملاحظات منطقهای را بیشتر در نظر بگیرد. اما واقعیتهای منطقه که مانع همکاری اعراب و اسرائیل میشود، تغییر قابل توجهی نکرده است.
حتی قبل از حمله حماس در 7 اکتبر و متعاقب آن جنگ اسرائیل علیه غزه، کشورهای عربی که توافقنامه 2020 ابراهیم را امضا کردند و عادی سازی با اسرائیل را پذیرفتند، از حمایت بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل از گسترش شهرک سازی های اسرائیل در کرانه باختری و سیاست او نسبت به غزه، ناامید شده بودند. تلاش وزرای راست افراطی او برای تضعیف وضعیت موجود در بیت المقدس ، مجموعه ای از حملات مرگبار شهرک نشینان اسرائیلی به فلسطینی ها در شهرهای کرانه باختری در بهار سال 2023 به تنش های منطقه ای دامن زد. پس از آغاز عملیات نظامی اسرائیل در غزه در ماه اکتبر، که موجی از اعتراضات را در سراسر خاورمیانه برانگیخت، رهبران عرب در حمایت آشکار از اسرائیل تردید بیشتری پیدا کردند، زیرا می دانستند که همکاری آشکار می تواند به مشروعیت داخلی آنها لطمه بزند.
هیچ چیز درباره واکنش اعراب به این دور از رویارویی ایران و اسرائیل نشان نمی دهد که این مواضع تغییر کرده است. گروهی از دولتها که بسیاری از اسرائیلیها از آنها به عنوان «اتحاد سنی» یاد میکنند، در واقع همچنان به دنبال متعادل کردن روابط خود با ایران و اسرائیل، حفاظت از اقتصاد و امنیت خود و مهمتر از همه، جلوگیری از درگیری منطقهای گستردهتر هستند.
آنها همچنین احتمالاً پایان دادن به جنگ فاجعه بار در غزه را بر رویارویی با ایران در اولویت قرار خواهند داد. با این حال، با افزایش تنش بین ایران و اسرائیل، اشتیاق کشورهای عربی برای تسریع در ادغام منطقهای اسرائیل بیش از هر زمان دیگری به تمایل اسرائیل برای پذیرش تشکیل کشور فلسطین بستگی دارد.
پیش از حمله 13 آوریل ایران به اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی اطلاعاتی درباره این حمله قریب الوقوع با ایالات متحده به اشتراک گذاشتند. سپس فرماندهی مرکزی ایالات متحده از این اطلاعات برای هماهنگی پاسخ خود با اسرائیل و سایر شرکا استفاده کرد. اردن به هواپیماهای نظامی آمریکا و بریتانیا اجازه ورود به حریم هوایی این کشور را داد تا هواپیماهای بدون سرنشین و موشکهای ورودی ایرانی را متوقف کنند و مستقیماً حملات ایران را رهگیری کنند. گزارشهای اولیه رسانهها، بهویژه در ایالات متحده و اسرائیل، تأکید کردند که تلاشهای منطقهای گسترده، حمله تهران را خنثی کرده است.
اما به زودی مشخص شد که نقش اعراب در دفع حمله ایران محدود بوده است. هم عربستان سعودی و هم امارات به صراحت هرگونه کمک نظامی مستقیم به دفاع اسرائیل را تکذیب کردند. مقامات اردنی از مشارکت خود با عنوان حفاظت از منافع خود دفاع کردند. ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن، با تاکید بر اینکه کشورش برای کمک به اسرائیل اقدامی نکرده است، اعلام کرد که «امنیت و حاکمیت» اردن «بالاتر از همه ملاحظات» قرار دارد.
تلاش هایی که کشورهای عربی برای مقابله با ایران انجام دادند، تقریباً به طور قطع ناشی از تمایل به حفظ روابط خود با ایالات متحده بود، نه برای همسویی بیشتر با اسرائیل. از زمانی که اسرائیل عملیات خود را در غزه آغاز کرد، رهبران عرب از اینکه جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده موفقیت بیشتری در مهار رفتار اسرائیل در غزه کسب نکرده است، شگفت زده شدهاند. اما آنها همچنان به دنبال تعمیق همکاری خود با واشنگتن هستند. آنها هیچ منبع جایگزینی برای نوع امنیتی که ایالات متحده برای آنها تامین می کند، نمی بینند.
در ماههای اخیر، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و همچنین مصر و اردن به تشویق واشنگتن برای کمک به مدیریت پویاییهای امنیتی خاورمیانه، مهار فعالیتهای ایران و جلوگیری از یک جنگ منطقهای گستردهتر ادامه دادهاند. پایان دادن به جنگ در غزه همچنان یک اولویت فوری منطقه ای است و کشورهای عربی در حال کار برای یک طرح صلح با دولت بایدن هستند. رهبران عربستان همچنان معتقدند که یک معاهده دفاعی دوجانبه با ایالات متحده باید بخشی از هر توافق عادی سازی آینده با اسرائیل باشد. امارات به تلاش خود برای مذاکره درباره توافقنامه دفاعی خود با دولت بایدن ادامه داده است.
با این حال، در همین زمان، کشورهای حوزه خلیج فارس اکنون تعامل نزدیک تری با تهران دارند. در سال 2019، پس از خروج دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا از توافق هسته ای که ایالات متحده و سایر قدرت های بزرگ با ایران بر سر آن توافق کرده بودند، تهران بی ثباتی را در سراسر خلیج فارس گسترش داد، به کشتی ها در نزدیکی بنادر امارات حمله کرد و برای اولین بار حملات دقیقی را علیه تاسیسات نفتی عربستان انجام داد. ( این گزاره ها ادعای نویسندگان گزارش است و تهران دست داشتن در این حملات را تکذیب کرده است.) پس از امضای توافقنامه ابراهیم، تهران نیز به صراحت به بحرین و امارات هشدار داد که حضور نظامی اسرائیل در خلیج فارس خط قرمزی برای ایران خواهد بود.
خیلی قبل از حمله حماس در 7 اکتبر، کشورهای عربی به طور کلی تصمیم گرفته بودند که بهترین راه برای کاهش خطر ایران ، تلاش برای نزدیکی است، نه تلافی. امارات و عربستان سعودی روابط دیپلماتیک خود با ایران را به ترتیب در سال های 2021 و 2023 احیا کردند. از 7 اکتبر، این کشورها همراه با بحرین و عمان، پیامها و هشدارهایی را بین ایران و اسرائیل مخابره کرده و برای مدیریت تنشها پیشنهاداتی را برای خروج از این وضعیت پیشنهاد دادهاند. دو روز پس از حمله ایران در 13 آوریل، وزیر امور خارجه مصر با همتایان ایرانی و اسرائیلی خود به منظور مهار تشدید درگیری تلفنی تماس گرفت.
در ماههای آینده، کشورهای عربی احتمالاً تلاش خواهند کرد تا این اقدام متعادل کننده را حفظ کنند و از همه طرفها به خویشتنداری دعوت کنند و از اقدامات تهاجمی بیشتر اسرائیل فاصله بگیرند. اگر تشدید تنش بین ایران و اسرائیل ادامه یابد، آنها احتمالاً حتی بیشتر تمایلی به حمایت از عملیات اسرائیل نخواهند داشت. هزینه های داخلی آنها برای حمایت آشکار از اسرائیل احتمالاً با گذشت زمان افزایش خواهد یافت، به ویژه اگر نیروهای اسرائیلی به سمت رفح حرکت کنند، شهری در جنوب غزه که صدها هزار فلسطینی در آن پناه گرفته اند و اسرائیل مدعی است که حماس پایگاهی مستحکم دارد.
بسیاری از کشورهای عربی نگرانی های اسرائیل در مورد فعالیت های منطقه ای ایران، به ویژه حمایت این کشور از شبه نظامیان غیردولتی را دارند. اما کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، بهویژه، به وضوح محاسبه کردهاند که آغاز گفتگوهای مستقیم دیپلماتیک، اعمال فشار با انگیزههای اقتصادی و انجام دیپلماسی پشتیبان با تهران امنترین راهها برای حفاظت از منافع آنها و جلوگیری از سرریز درگیری است. هر چقدر هم که درگیری ایران و اسرائیل تشدید شود، کشورهای عربی احتمالاً از این اشکال تعامل عقب نشینی نخواهند کرد. تلاش های آنها برای عادی سازی روابط با ایران از زمان آغاز جنگ غزه سرعت گرفته است، در حالی که تلاش ها برای عادی سازی روابط آنها با اسرائیل متوقف شده است.
در تلاش برای ترغیب اسرائیل به تفکر فراتر از جنگ غزه، عربستان سعودی همچنان چشمانداز عادیسازی را مشروط به مشارکت اسرائیل در یک فرآیند سیاسی با هدف ایجاد کشور فلسطینی می کند. با این حال، اسرائیل این درخواست های عربستان را نادیده گرفته است، شاید به دلیل اطمینان بیش از حد که پس از پایان جنگ در غزه، روند عادی سازی می تواند از همان جایی که متوقف شد ادامه یابد. عادی سازی بیشتر رابطه اعراب و اسرائیل در این شرایط بعید است. کشورهای عربی به همکاری با واشنگتن در زمینه دفاع موشکی ادامه خواهند داد، اما این همکاری مستلزم هماهنگی مستقیم با اسرائیل نیست. آنها همچنین به این زودی ها به سطح یک اتحاد رسمی دفاعی نزدیک نخواهند شد. این امر مستلزم همسویی بهتر سیستمهای دفاعی کشورهای عربی و همچنین اعتماد بسیار بیشتر است که هر دوی این موارد در خاورمیانه وجود ندارد و ایجاد آن زمان میبرد.
کشورهای عربی، به ویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس، از تلاشهای اسرائیل برای تنزل دادن تواناییهای نیابتی ایران استقبال خواهند کرد. اما آنها به احتمال زیاد با هرگونه حمله مستقیم به ایران که میتواند چشمانداز اقتصادی شکننده منطقه را بیثبات کند یا به حمله متقابل ایران در خلیجفارس منجر شود، مخالفت خواهند کرد. با وجود اینکه کشورهای عربی علاقه مند به حفظ روابط دفاعی نزدیک با واشنگتن هستند، آنها نمی خواهند به بلوکی بپیوندند که آشکارا علیه ایران و حامیان جهانی آن مانند روسیه کار می کند. آنها ترجیح می دهند روابط چند منطقه ای و جهانی را متعادل کنند، نه اینکه پل ها را بسوزانند.
با وجود این محدودیتها، کشورهای عربی میتوانند نقش مهمی در جلوگیری از تشدید بیشتر تنش بین ایران و اسرائیل ایفا کنند. تقویت خطوط ارتباطی بین دو کشور - و ایجاد خطوط گرم برای مدیریت بحران - بیش از هر زمان دیگری حیاتی است. دقیقاً به این دلیل که تعدادی از کشورهای عربی روابط خود را با ایران و اسرائیل تقویت کردهاند، آنها میتوانند از این روابط برای تشویق به خویشتنداری و کمک به انتقال پیامها بین دو طرف استفاده کنند و در صورت شروع درگیریها برای جلوگیری از درگیری یا کاهش آسیب تلاش کنند. در درازمدت، برای ایجاد ثبات در منطقه، کشورهای خاورمیانه باید پلتفرم خود را برای گفتگوی منظم ایجاد کنند که برای مشارکت ایران و اسرائیل باز باشد. حملات اخیر که ایران و اسرائیل را در آستانه جنگ قرار می دهد، تنها نشان می دهد که چقدر نیاز به چنین گفت وگویی ضروری شده است.
اما جهان باید انتظارات خود را برای همکاری نزدیکتر بین کشورهای عربی و اسرائیل کاهش دهد. همکاری کاملاً فنی که کشورهای عربی و اسرائیل اخیراً در زمینههای مورد علاقه مشترک از جمله انرژی و تغییرات آب و هوا داشتهاند، احتمالاً ادامه خواهد داشت. با این حال، گردهماییهای منطقهای پرمخاطب که آشکارا تعامل سیاسی کشورهای عربی با اسرائیل را تبلیغ میکنند، در کار نیست مگر اینکه اسرائیل به جنگ خود با غزه پایان دهد. تا آن زمان، تلاش کشورهای عربی برای حفظ روابط اقتصادی خود با اسرائیل نیز محدود خواهد بود. یک استراتژی کوتاهمدت واقعبینانهتر، حمایت از توانایی آنها برای میانجیگری و جلوگیری از درگیریهای آینده بین ایران و اسرائیل را در اولویت قرار خواهد داد.